کد مطلب:149423
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:131
منشأ اختلاف آل علی و آل معاویه
عللی كه از جنبه ی تاریخی می توان خصومت آل علی علیه السلام و آل معاویه را توجیه
نمود زیاد است. البته علت اصلی، اختلاف طینت و سرشت آنها بود. مثل این بود كه اینها دو سرشت بودند و روی همین جهت آل علی علیه السلام به ایمان و اخلاق و فضیلت پابند بودند و آل معاویه به منافع و جاه و مقام و مال و ثروت. مجموع علل را می توان گفت عبارت است: اختلاف نژادی و خونخواهی ها و سیاست یا رقابت سیاسی، كینه ی شخصی، اختلاف در طرز فكر و ادراك و احساسات. البته آل علی علیه السلام منزه بودند از بعضی از این امور ولی در آل معاویه همه ی این امور تأثیر داشت به علاوه ی احساس حسادتی كه از كرامت آل علی علیه السلام و شرف مردمی آنها می كردند (ام یحسدون الناس علی ما اتیهم الله من فضله) [1] عقاد می گوید:
و كان هذا التنافس بینهما (حسین علیه السلام و یزید) یرجع الی كل سبب یوجب النفرة بین رجلین من العصبیة الی التراث الموروثة، الی السیاسة، الی العاطفة الشخصیة، الی اختلاف الخلیفة و التفكیر. [2] .
عنصر آل علی به حسب اصل فطرت و به حسب تربیت و حجرهایی كه آنها را پرورش داده بود، با عنصر اموی دو عنصر بود.
امیه و هاشم از قدیم با هم بر سر زعامت اختلاف كردند و امیه شكست خورد و به شام رفت. در اسلام هم ابوسفیان كه از همه ی قریش زیركتر بود تحت تأثیر عواطف كینه آمیز تا فتح مكه با پیغمبر مبارزه كرد و حال آنكه عقل او اقتضا می كرد زودتر تسلیم شود. ابولهب هم كه اینقدر مخالف پیغمبر بود، چون شوهر خواهر ابوسفیان بود (قصه ی ابوسفیان و عباس و فتح مكه).
گویند روزی ابوسفیان - بعد از فتح مكه - چشمش به پیغمبر افتاد، با خود گفت: «لیت شعری بای شی ء غلبنی؟» [3] رسول اكرم سخن او را شنید یا ضمیرش را خواند؛
آمد و دست به شانه اش زد و فرمود: «بالله غلبتك یا اباسفیان» [4] .
[1] نساء / 54 [بلكه (يهود) نسبت به مردم (مسلمين) حسد مي ورزند به خاطر آنچه كه خدا از فضلش به آنها عطا كرده است.].
[2] [و اين درگيري ميان آندو (حسين عليه السلام و يزيد) بازگشت آن به اسبابي بود كه موجب نفرت و جدايي ميان اين دو نفر مي شد كه همان تعصب و حمايت از آثار موروثه ي گذشتگان آنها و تعصب در سياست، در عواطف شخصي، در اختلاف اخلاق و تربيت و رشد و تفكر آنها بود.].
[3] [اي كاش مي دانستم كه او به چه چيز بر من پيروز شد.].
[4] [به سبب خدا بر تو پيروز شدم اي ابوسفيان!].